-
روزگار غریبی است نازنین
دوشنبه 19 اردیبهشتماه سال 1384 11:30
دهانت را می بویند مبادا گفته باشی دوستت دارم دلت را می پویند مبادا شعله ای در آن نهان باشد روزگار غریبی است نازنین روزگار غریبی است نازنین و عشق را کنار تیرک راه بند تازیانه می زنند عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد شوق را در پستوی خانه نهان باید کرد روزگار غریبی است نازنین روزگار غریبی است نازنین و در این بن بست کج...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 17 اردیبهشتماه سال 1384 12:08
به دل می گویم : خوب بود این مردم دانه های دلشان پیدا بود.
-
چرا نه ؟ ...
دوشنبه 12 اردیبهشتماه سال 1384 14:27
چه میشد که مرزی نمی بود برای نثار محبت و انسان کمال خدا بود چه می شد که نبض شقایق طپش های هر قلب عاشق و عشق آخرین حرف ما بود چرا نه...چرا نه؟ چه میشد که دست من و تو پل عشق و ایثار میشد برایس تمامی دنیا و دنیا پر از شوق پروانه ها بود و جنگل ره آورد گل دانه ها بود؟ چرا نه...چرا نه؟ چه میشد که اندوه ما را شبی باد همراه...
-
با یک دل غمگین...
یکشنبه 11 اردیبهشتماه سال 1384 15:26
با یک د ل غمگین به جهان شادی نیست تا یک ده ویران بود آبادی نیست تا در همه جهان یکی زندان هست در هیچ کجای عالم آزادی نیست
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 10 اردیبهشتماه سال 1384 11:53
New Page 1 هجرتی میباید زندگی بودن نیست زندگی ماندن نیست از شهامت دور است از رشادت عاری است ای که تو می گویی: " آدمی روبه نیست " انتخابی باید،انتخابی آگاه زانکه دیدن تلخ است و نشستن موحش و هراس از گفتن خود یکی فاجعه است هجرتی می باید تا که با همت آن ماهی کوچک که ز مرداب گریخت و به دریا پیوست در...
-
چی بگم؟
چهارشنبه 7 اردیبهشتماه سال 1384 17:24
چی بگم وقتی که آفتاب نمیتابه وقتی بارون نمی باره وقتی مرغ زخمی شب رو دیوارای خونه مون میخونه وقتی دیواری به دستی نمیلرزه دل سلاخی از این بغض پر از خون نمیترسه چی بگم؟ زندگی با این همه درد نمی ارزه، نمی ارزه زندگی با این همه درد نمی ارزه، نمی ارزه چی بگم وقتی قناری تو بهارم نمیخونه توی آسمون ابری یه ستاره نمیمونه وقتی...