فریادی...


      فریادی ... و دیگر هیچ

فریادی و دیگر هیچ

چرا که امید آنچنان توانا نیست که پا بر سر یاس تواند نهاد

بر بستر سبزه ها خفته ایم

با یقین سنگ

بر بستر سبزه ها با عشق پیوند نهاده ایم

با امیدی بی شکست

از بستر سبزه ها

با عشقی به یقین سنگ برخاسته ایم

اما یاس آنچنان تواناست

که بسترها و سنگها زمزمه ای بیش نیست!

فریادی و دیگر هیچ.

 

نظرات 6 + ارسال نظر
مصطفی شنبه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 07:01 ب.ظ http://haker2001.tk

سلام مهناز خاله
چرا اینقدر از دست من عصبانی هستی من همیشه به شما سر میزنم
موفق باشی امضا ٬٫٬٫

بازم من یکشنبه 1 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 10:27 ق.ظ http://haker2001.tk

برای باور بودن، همیشه عشق کافی نیست
تو آزادی که بگریزی، تمام عشق آزادیست

[ بدون نام ] یکشنبه 1 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 06:55 ب.ظ

سلام
وبلاگ جالب داری و ....
شعرای خیلی قشنگی گذاشتی اینجا

و در مورد تبادل لینک اینکه ..... لینکیدمت .

فعلاْ

خودم یکشنبه 1 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 07:44 ب.ظ http://kariz.blogsky.com

عزیزی که کامنت قبلی رو گذاشتن :
۱- ممنون
۲- کی هستی؟

[ بدون نام ] یکشنبه 1 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 09:24 ب.ظ

بیین چقدر به همه پیشنهاد تبادل لینک دادی که حالا موندی من کیم ............
و البته من واقعاْ شرمندم . اون بالایی یه سوتی اساسی بود اونم از نوع اسیدیش . خواستم درستش کنم دیگه نشد .
و در مورد سوالت این که خوب منم دیگه .
حالا برای خندش بازم نمیگم کیم .

آیت الله جمعه 5 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 10:46 ق.ظ http://itt.blogfa.com

جالب بود به ما هم سر بزن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد